آینده با هوش مصنوعی ترسناكتر میشود؟
برای سالها مقالههای زیادی درباره پیشرفتهای قابل توجه در حوزه نوروتكنولوژی نوشته میشد و نویسندگان به سبك داستانهای جورج اورول (نویسنده رمانهای پادآرمانشهری قلعه حیوانات و 1984) از فناوریهای جدیدی سخن میگفتند كه در آینده خواهند آمد و قادر خواهند بود ذهن انسان را بخوانند.
فناوری ذهنخوانی
فناوری ذهنخوانی دیگر یك هشدار برای آینده نیست؛ این فناوری همین امروز هم وجود دارد. براساس پژوهش جدیدی كه به تازگی در نشریه Nature منتشر شده است، دانشمندان دانشگاه تگزاس به تازگی به كمك هوش مصنوعی تكنیكی ابداع كردهاند كه میتوان با استفاده از آن فعالیتهای مغز انسان نظیر افكار به زبان نیامده را به كلام واقعی تبدیل كرد.
به گزارش جیاسام، در گذشته، محققان موفق شده بودند با كاشت الكترود در مغز و استفاده از الگوریتمهایی برای تبدیل فعالیتهای مغز انسان به متنی كه روی صفحه كامپیوتر ظاهر میشود، گامهای بزرگی در راستای ذهنخوانی بردارند. از نظر علمی این رویكرد بسیار تهاجمی به حساب میآمد و برای استفاده از این روش نیاز به جراحی وجود داشت. از همین رو تنها بخشی از بیماران مانند بیماران دارای معلولیت كه این فناوری میتوانست برای آنها مزیتهای زیادی داشته باشد حاضر بودند برای آن هزینه كنند. همین مسئله باعث شد پژوهشگران به سمت توسعه روشهایی گام بردارند كه نیازی به جراحی و كاشت الكترود در مغز نداشت. این روشها برای رمزگشایی حالات ساده مغز انسان نظیر خستگی یا عبارات و جملههای بسیار كوتاه كارآمد بودند اما برای رمزگشایی از جملات و احساسات پیچیدهتر كارایی نداشتند.
در حال حاضر پژوهشگران رابطهای غیرتهاجمی مغز و ماشین را توسعه دادهاند كه میتواند زبان مغز را رمزگشایی كرده و این یعنی آنها میتوانند ذهن انسان را بخوانند، حتی بدون اینكه انسان چیزی به زبان آورده باشد.
چگونه چنین چیزی ممكن است؟
فناوری ذهنخوانی حاصل تركیب دو فناوری پیشرفته و پیچیده است. فناوری اول اسكن fMRI یا تصویرسازی تشدید مغناطیسی كاركرد است كه در آن تصاویری متناوب از مغز در حال فعالیت و سپس در حال استراحت گرفته میشود و حاصل آن پردازش عملكرد مغزی در اثر تغییرات جریان خونی در مغز است. فناوری دوم، یك مدل هوش مصنوعی بزرگ نظیر ChatGPT است كه به تازگی در میان عموم مشهور شده است.
در تحقیق دانشگاه تگزاس، سه شركتكننده به مدت 16 ساعت به پادكستهای داستانی گوش دادند و در این مدت دانشمندان از یك دستگاه اسكن fMRI برای ردیابی تغییر جریان خون در مغز آنها استفاده كردند. جمعآوری این دادهها به دانشمندان امكان داد كه از یك مدل هوش مصنوعی برای مرتبط ساختن واكنش مغز به شنیدن هر عبارت و كلمه بهره ببرند.
از آنجایی كه ممكن است كلمات زیادی پشت سر هم از ذهن انسان عبور كند و كنار هم قرار دادن آنها جملاتی بیمعنی بسازد، دانشمندان از یك مدل زبانی – 1 GP T – برای محدود كردن خروجی به توالی كلماتی كه كنار هم قرار گرفتن آنها یك جمله با معنی در زبان انگلیسی بسازد، استفاده كردند و از این مدل زبانی بهره بردند تا كلماتی را هم كه ممكن است به كامل كردن جمله كمك كند حدس بزنند.
نتیجه استفاده از چنین روشی این شد كه هر چند امكان ردیابی و رمزگشایی از تكتك كلماتی كه از ذهن میگذشت وجود نداشت اما هوش مصنوعی میتوانست اصل مطلب را به خوبی درك كند. برای آزمایش درستی كاركرد این روش، پژوهشگران از شركتكنندگان خواستند درحالی كه دادههای مربوط به مغز آنها از طریق دستگاه fMRI ثبت میشد داستانی را در ذهن خود تعریف كنند.
پس از این مرحله از شركتكنندگان خواسته شد داستانی را كه در ذهن خود تعریف كرده بودند بازگو كنند تا مشخص شود رمزگشایی دادههای مغز آنها تا چه اندازه با داستان مدنظرشان مطابقت داشته است.
در یك نمونه، زمانی كه شركتكنندهای در ذهن خود میگفت «در انتظار پیامی از همسرم هستم كه میگوید نظرش تغییر كرده و میخواهد بازگردد»، عبارت رمزگشایی شده از ذهن او این بود: «به دلایلی، برای دیدن او فكر كردم كه او پیش من خواهد آمد و خواهد گفت دلش برای من تنگ شده است.»
در نمونهای دیگر شركتكنندهای در ذهن خود این داستان را تعریف كرد: «با اسكیت برد از تپهای پایین میآمد و به سمت من در حركت بود. سرعت زیادی داشت اما به موقع متوقف شد.» نتیجه رمزگشایی از ذهن او این بود: «او به اندازه كافی سریع نبود تا به من برسد. او مستقیما به سمت من رانندگی كرد و سعی كرد به من ضربه بزند.»
این یك ترجمه و رمزگشایی واژه به واژه دقیق نبود اما معنی نهایی شباهت زیادی به روایت اصلی در ذهن شركتكنندگان داشت. دستاورد آزمایش مذكور نشاندهنده یك گشایش جدی در زمینه فناوری ذهنخوانی و شكستن مرزهایی بود كه نمونههای پیشین ذهنخوانی نتوانسته بودند از آن فراتر بروند.
تغییر جدی در زندگی انسانها
بسیار
تحقیقات دانشگاه تگزاس نشان میدهد كه هوش مصنوعی چگونه به سمتی پیش میرود كه حتی افكار ما هم قابل خواندن باشند. پیش از اینكه این تكنولوژی در سطح جامعه فراگیر شود، ما باید راهی برای محافظت از انسانها در برابر این تكنولوژیها پیدا كنیم
سخت به نظر میرسد كه در شرایط امروز تصور كنیم فناوری ذهنخوانی یك حقیقت است نه یك داستان برساخته از رمانهای تخیلی. با این حال واقعیت این است كه این نوع فناوری در حال تغییر زندگی مردم است. در سالهای گذشته تعدادی از معلولان ایمپلنتهای مغزی دریافت كردهاند كه به آنها اجازه میدهد برای مثال یك بازوی رباتیك را كنترل كنند.
شركت نورولینك به مدیریت ایلان ماسك و شركت متا به مدیریت مارك زاكربرگ در حال كار روی رابطهای مغز و رایانه هستند كه میتوانند افكار را مستقیما از طریق نورونها دریافت كنند و به زبان قابل فهم ترجمه كنند. این فناوری در آینده بشر را قادر خواهد ساخت كه كامپیوتر و تلفن همراه خود را از طریق ذهن كنترل كند.
رابطهای مغز و رایانه پرتابل و قابل حمل غیرتهاجمی كه میتوانند افكار را بخوانند فاصله زیادی تا تجاری شدن دارند. این رابطها در صورت تكامل و تجاری شدن، نیاز به دستگاههای fMRI را كه هزینه زیادی لازم دارد برطرف میكند. محققان دانشگاه تگزاس گفتهاند كه در روشی كه آنها به كار گرفتهاند میتوان روش طیف سنجی مادون قرمز را جایگزین استفاده از دستگاه fMRI كرد اما این روش دقت پایینتری خواهد داشت.
مانند بسیاری از تكنولوژیهای جدید، این تكنولوژی هم چالشهای اخلاقی زیادی به وجود میآورد.
آشكارترین چالش این تكنولوژی نقض حریم خصوصی انسانهاست. ذهن انسان آخرین سنگر حریم خصوصی در دوران كنونی به حساب میآید. ذهن جایگاه هویت شخصی و خصوصیترین افكار و امیال درونی انسان محسوب میشود. اگر انسان صاحب مطلق و تنها صاحب اطلاعات و دادههایی كه در جمجمهمان قرار دارد نباشد، دقیقا صاحب چیست؟
شرایطی را تصور كنید كه شركتها به دادههای ذهن انسانها دسترسی داشته باشند. آنها میتوانند از این دادهها برای بازاریابی محصولات خود استفاده كنند و به شیوهای این بازاریابی را انجام دهند كه مغز انسان توان مقاومت در برابر آن را نداشته باشد. تحقیقات نشان میدهد ذهن انسان عموما براساس برداشتهای ناخودآگاه اقدام به خرید میكند و از همین رو تبلیغكنندگان نمیتوانند از طریق نظرسنجی یا پرسشهای مستقیم اطلاعات كاملی را برای اقناع مشتریان به خرید پیدا كنند. در صورتی كه آنها به دادههای مغز انسان دسترسی پیدا كنند، قادر خواهند بود با مراجعه مستقیم به آنها كاری كنند بدون اینكه از نظر منطقی اینگونه باشد یا حتی مطمئن باشید، احساس كنید كه نیاز به خرید محصولی خاص دارید.
در سناریویی دیگر فرض كنید رابطهای ذهن و رایانه از سوی دولتها برای نظارت بر شهروندان استفاده شود یا نیروهای پلیس اجازه داشته باشند از آنها در زمان بازجویی از متهمان بهره گیرند. در چنین سناریویی دولتهای توتالیتر هر تهدیدی از سوی شهروندان دموكراسیخواه را از ذهن آنها ردیابی كرده و این تهدیدها را در مرحله افكار اولیه خنثی خواهند كرد. این برای جهان فراتر از یك فاجعه خواهد بود.
برخی تحلیلگران معتقدند كه پیش از فراگیر شدن این تكنولوژیها و فراهم آمدن امكان سوءاستفاده از آنها باید با قانونگذاری صحیح مسیر سوءاستفاده را مسدود كرد اما درباره اینكه قوانین بتوانند كاملا مانع از سوءاستفادهها شود تردیدهای جدی وجود دارد.
لزوم پیشبینی مخاطرات هوش مصنـوعی
نیتا فراهانی استاد دانشگاه ایرانی-امریكایی درباره این تكنولوژی به نشریه Vox میگوید: «تحقیقات دانشگاه تگزاس نشان میدهد كه هوش مصنوعی چگونه به سمتی پیش میرود كه حتی افكار ما هم قابل خواندن باشند. پیش از اینكه این تكنولوژی در سطح جامعه فراگیر شود، ما باید راهی برای محافظت از انسانها در برابر این تكنولوژیها پیدا كنیم.» فراهانی معتقد است اكنون بشر در زمانی قرار دارد كه میتواند تصمیم بگیرد آزادی خود را حفظ كند یا به تكنولوژی اجازه دهد بدون هیچ محدودیت و مراقبتی توسعه پیدا كند. او میافزاید: «تحقیقات دانشگاه تگزاس به ما میگوید كه فرصت بسیار كمی برای این تصمیمگیری وجود دارد.»
پژوهشگران دانشگاه تگزاس معتقدند در مرحله كنونی همكاری خود مخاطب برای به نتیجه رسیدن فرآیند رمزگشایی از افكار او یك امر ضروری است و بدون رضایت مخاطب چنین چیزی امكانپذیر نیست.
به گفته آنها مخاطبان تحقیق هر زمان كه بخواهند میتوانند به فرآیند حضور خود پایان دهند و حتی در مراحل اولیه نیز خواست و اراده آنها باعث میشد كه هوش مصنوعی خواندن ذهن آنها را یاد بگیرد. آنها میتوانستند با شمارش اعداد یا فكر كردن به كلمات و جملات بیربط فرآیند یادگیری ماشین را مختل كنند.
———————————
توضیح: در تحقیق دانشگاه تگزاس، سه شركتكننده به مدت 16 ساعت به پادكستهای داستانی گوش دادند و در این مدت دانشمندان از یك دستگاه اسكن fMRI برای ردیابی تغییر جریان خون در مغز آنها استفاده كردند. جمعآوری این دادهها به دانشمندان امكان داد كه از یك مدل هوش مصنوعی برای مرتبط ساختن واكنش مغز به شنیدن هر عبارت و كلمه بهره ببرند.
فرض كنید رابطهای ذهن و رایانه از سوی دولتها برای نظارت بر شهروندان استفاده شود یا نیروهای پلیس اجازه داشته باشند از آنها در زمان بازجویی از متهمان بهره گیرند. در چنین سناریویی دولتهای توتالیتر هر تهدیدی از سوی شهروندان دموكراسیخواه را از ذهن آنها ردیابی كرده و این تهدیدها را در مرحله افكار اولیه خنثی خواهند كرد. این برای جهان فراتر از یك فاجعه خواهد بود. (روزنامه اعتماد)
این مطلب از سایت ایتنا گردآوری شده است.
منبع: ایتنا