دانستن زبانهای خارجی بیشتر با عملکرد مغز چه ارتباطی دارد؟
فعالیت نواحی قشر مغز که مسئول پردازش زبان هستند، در زمان گوش دادن به زبانهایی که این افراد در آنها مهارت بیشتری داشتند، نسبت به زبانهایی با مهارت کمتر یا بدون مهارت، افزایش پیدا کرد. البته یک استثنای جالب وجود داشت.
دکتر اِولینا فدورنکو، عصبشناس مؤسسه تحقیقات مغزی مکگاورن در مؤسسه فناوری ماساچوست و نویسنده ارشد این پژوهش که در مجله «قشر مغز» منتشر شده است، میگوید: «ما فکر میکنیم دلیل این موضوع این است که وقتی زبانی را که به خوبی میدانید پردازش میکنید، میتوانید از کل مجموعه عملیات زبانی (عملیاتی که سیستم زبان در مغزتان از آنها پشتیبانی میکند) استفاده کنید.»
او ادامه میدهد: «میتوانید به تمام معانی کلمات از حافظهتان دسترسی پیدا کنید، میتوانید با کلمات جداگانه، عبارات و جملات بسازید و به معانی پیچیده سطح جمله برسید.»
اما یک استثنا توجه محققان را جلب کرد. در بسیاری از شرکتکنندگان، گوش دادن به زبان مادریشان باعث واکنش مغزی کمتری نسبت به شنیدن زبانهای دیگری که بلد بودند (به طور متوسط حدود ۲۵% کاهش) میشد. و در برخی پلیگلاتها، گوش دادن به زبان مادری فقط بخشی از شبکه زبان مغز را فعال میکرد، نه کل آن.
اولسیا جوراولف کارلتون عصب شناس دیگری که در این پژوهش شرکت کرده در این خصوص میگوید: «افرادی که به زبانهای زیادی مسلط هستند (پلیگلاتها) در پردازش زبان مادری خود به صرفهجویی در فعالیت مغزی دست پیدا میکنند. به عبارت دیگر، شبکه زبان در مغز آنها برای درک زبان مادری نسبت به زبانهای دیگر، به اندازه زیادی فعال نمیشود.»
تحقیقات اخیر نشان میدهد که زبان مادری افراد، حداقل در مورد افرادی که به زبانهای زیادی مسلط هستند (پلیگلاتها)، جایگاه ویژهای در مغز دارد. همانطور که دکتر فدورنکو، از محققان این مطالعه میگوید، شبکه زبان در مغز شامل بخشهایی در لوبهای پیشانی و گیجگاهی است و به ما در درک و تولید انواع زبان (گفتاری، نوشتاری، اشاره و غیره) کمک میکند. همچنین به ما اجازه میدهد تا افکار خود را به رشتهی کلمات درآوریم و منظور دیگران را از صحبتهایشان بفهمیم.
دکتر سمیرا ملک مورالدا، نویسندهی همکار این مطالعه و دانشجوی دکتری در رشتهی علوم و فناوری زیستشناسی گفتار و شنوایی در دانشگاههای هاروارد و MIT، میگوید یافتههای این تحقیق نشان میدهد که میزان استخراج معنا، پاسخ مغز به زبان را کنترل میکند. او توضیح میدهد: «هر چه بتوانید معنای بیشتری از زبانی که میشنوید استخراج کنید، واکنش نواحی مرتبط با زبان در مغزتان بیشتر خواهد بود، به جز در مورد زبان مادری. دلیل این است که فرد در استخراج معنا از زبان مادری خود کارآمدتر است و نیازی به فعالسازی شدید این نواحی ندارد.»
در این مطالعه بر روی ۳۴ نفر (۲۰ مرد و ۱۴ زن) با رده سنی ۱۹ تا ۷۱ سال آزمایش شد. ۲۱ نفر از آنها انگلیسیزبان بودند و بقیه به زبانهای فرانسه، روسی، اسپانیایی، هلندی، آلمانی، مجارستانی و چینی ماندارین صحبت میکردند.
فعالیت مغزی این افراد در حالی که به نسخههای صوتی از متنهایی به هشت زبان مختلف گوش میدادند، مورد بررسی قرار گرفت. این زبانها شامل: زبان مادری، سه زبانی که در آن تخصص بالایی داشتند، زبانی با تخصص متوسط، زبانی با تخصص کم و در نهایت چهار زبانی بود که هیچ شناختی از آنها نداشتند. نیمی از شرکتکنندگان داستانهای کتاب «آلیس در سرزمین عجایب» اثر لوئیس کارول را شنیدند و نیمی دیگر داستانهایی از کتاب مقدس را.
کاهش فعالیت مغزی در حین شنیدن زبان مادری در شرکتکنندگانی که داستانهای کتاب مقدس را میشنیدند، بیشتر مشهود بود. دلیل این امر، طبق گفتهی فدورنکو، سادگی زبانی بیشتر داستانهای کتاب مقدس نسبت به نوشتههای کارول است.
فدورنکو در پایان میگوید: «تحقیقات زیادی در علم زبانشناسی بر روی افراد با مشکلات زبانی (مادرزادی یا اکتسابی) متمرکز شده است. اما با بررسی افرادی که در یک کارکرد خاص «متخصص» هستند، میتوانیم چیزهای زیادی در مورد زیرساختهای شناختی و عصبی آن کارکرد یاد بگیریم. پلیگلاتها نوعی از «متخصصین» زبان هستند.»
این مطلب از سایت ایتنا گردآوری شده است.
منبع: ایتنا